- قطره زرد
- سرشک زرد، خور
معنی قطره زرد - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پارچه زردی که یهودیان درقدیم برای امتیاز از مسلمانان بجامه خود میدوخته اند زرد پاره
قطره زدن بنگرید به قطره زدن تردد کردن رفتن: هر طرف بسیار کردم قطره در راه طلب لیکن از دریا ندیدم بهره جز سیلاب کم
تردد کردن رفتن، یا قطره زدن بر (به)، . . ریختن باریدن: در راه عشق قطره بمژگان زدم چو اشک نعل از برای پی غلطی واژگون زنند یا قطره زدن در... تیز رفتن دویدن
آفتاب خورشید، ابر سحاب. توضیح راجع به ابر آب دزد رک. م. معین مزدیسنا و تاثیر آن در ابیات پارسی
زردپاره، پارچۀ زرد رنگی که یهودیان برای امتیاز از مسلمانان و بازشناخته شدن، بر روی شانۀ لباس خود می دوخته اند، جهودانه
آب دزد، ابر، خور